سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محضر ماه

 در اولین جلسه درس خارج فقه مقام معظم رهبری مطرح شد

 متأسفانه بعد از انقلاب بعضی مسئولین با منش خود اسراف را به مردم یاد دادند

چقدر سخت گذشت بر ما سه ماه تابستان. نه از گرما و گرانی و این جور چیزها؛ نه، مشکل ما چیز دیگری بود. مشکل ما فراق بود! هرچند شاید تصورش برای هر کسی میسر نباشد. خیلی ها که اصلاً زاویه دیدشان به دنیا و مافیها با امثال بنده متفاوت است. خیلی‌ها هم در شرایط مشابه نیستند و لذت وصال را نچشیده اند که درد فراق را بفهمند!

اگر هر هفته پای کلام آقا و مقتدایت بنشینی و ادای شاگردها را در بیاوری، آن وقت مجبور شوی چند ماه از محبوبت دور باشی حال مرا می فهمی. هرچند که شاگرد باید به استاد بیاید ولی من کجا و استاد کجا، عجب قیاس ناجوری!

حاشیه را کم کنم و بروم سر اصل مطلب؛ بالاخره پس از بیش از سه ماه، روز گذشته درس خارج فقه مقام معظم رهبری آغاز شد و فراق ما هم به اتمام رسید. خودم هم مانده ام که برای دیدار آقا می‌روم درس یا برای کسب علم شاید هم هر دو! همین چند روز پیش بود که به همسرم گفتم دیگر خیلی دلتنگ آقا شده ام، خدا کند زودتر درس شروع شود.

البته یک درس آموزنده از این فراق و وصال گرفتم. ما آقا را تا حدودی شناخته ایم و اینگونه عاشقش شده ایم که برای دیدنش لحظه ها را می شماریم و تاب دوری اش را نداریم. معلوم می شود آن مولایی را که خود آقا هم بی تابش است و حتی در برابر دیدگان همگان برایش اشک می ریزد، خوب که نه، اصلاً نشناخته ایم! که اگر شناخته بودیم باید خیلی زودتر از این حرف ها از دوری اش دق کرده باشیم. ولی دق که نکردیم هیچ، دلتنگ هم نشدیم! آقای ما بویی از آن یار غایب دارد و اینچنین ما را مست خود کرده، ای کاش این تنبه باعث شود امام و مولا و حجت صاحب عصر را هم بیش از گذشته بشناسیم.

حضرت آقا در جلسه اول نکات بسیار جالب و البته تأثر برانگیزی را خصوصاً در قالب شرح حدیث قبل از درس بیان فرمودند که به بخشهایی از آن اشاره می نماییم:

بخش‌هایی از بیانات معظم له در ذیل روایت امام صادق(ع) قبل از آغاز اولین جلسه درس:

«فی الکافی: عن الصادق علیه السّلام: «أدنى الاسراف هراقة فضل الإناء، و ابتذال ثوب المصون، و إلقاء النوى» (1)

این روایت در باب اسراف است و نکته مقابل اسراف که اقتصاد است. اسراف یعنی زیاده روی و از حد معقول تجاوز کردن؛ اقتصاد یعنی میانه روی و روی خط معتدل حرکت کردن. البته معنای اسراف مخصوص مسائل اقتصادی و مالی نیست، برای همه جاست. «ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فى أمرنا» لکن این باب مخصوص اسراف در امور مالی است.

حضرت سه چیز را ذکر می‌کنند که کمترین حدود اسراف است. غذایی که می‌خورید یا آبی که می‌آشامید، دور ریختن آنچه در ظرف باقی می‌ماند. حالا متاسفانه ما شنیدیم که در میهمانیهای بزرگ غذاها را دور می‌ریزند و حتی به خدمتکارها هم نمی‌دهند، اینها باید در جمهوری اسلامی حرام دانسته شود. تذکر هم دادیم ولی باز هم ظاهراً از نهی ما متنبه نشدند!

دوم ثوب مصون یعنی آن لباس مرتب و خوب. شما در منزل یک لباس خوب دارید برای میهمانی. علت اینکه مصون می‌گویند ظاهرا برای این است که در کمد محفوظ است. ابتذال یعنی دم دستی کردن. یکی از مصادیقش دم دستی کردن لباسی است که برای میهمانی و نماز جمعه و... است اینکه با آن کار کنی، بنشینی، بخوابی. این ریزه کاریها و دقتها در تعالیم اهل بیت چقدر اهمیت دارد.

سوم دور انداختن هسته میوه است. بعضی از هسته ها خودش قابل استفاده است مثل هندوانه و خربزه، بعضی هم خودش قابل استفاده نیست مثل خرما لکن برای غرس درخت مفید است.

باید اول یاد بگیریم بعد هم به مردم یاد بدهیم. ما دو سه سال قبل بحث الگوی مصرف را مطرح کردیم. همین طور تابلو زدنددر خیابانها لکن باید کار بشود ولی آن کاری که باید بشود صورت نگرفت. باید فرهنگ سازی شود، فرهنگ سازی هم کار دولت نیست. قبل از انقلاب فرهنگ اسراف رایج بود متاسفانه بعد از انقلاب بعضی مسئولین با منش خود اسراف و تجمل را یاد دادند به مردم. لذا بد شده جامعه ما، مصرف آب غلط، نان غلط، برق چند برابر... باید یاد بگیریم و معتقد بشویم بگوییم و آنقدر تکرار شود که به صورت فرهنگ در بیاید.»

در حاشیه:

- موضوعی که از ابتدای امسال در درس معظم له مورد بحث و بررسی فقهی قرار گرفته است "هجو" است که با توجه به مرتبط بودن این مبحث با فعالیت‌های رسانه ای بسیار حائز اهمیت خواهد بود. رهبر معظم انقلاب در لابلای جلسه به این موضوع اشاره فرمودند: «ما امروز با رسانه های بی قید و بند با سایت‌ها و غیره مواجهیم لذا باید مشخص کنیم کدامش حلال است و کدام حرام.»

- هرچند هنوز بحث آغاز نشده ولی معظم به چند نکته درباره هجو اشاره داشتند از جمله:

- هجو در شعر و امثال آن صورت می‌گیرد. (هرچند در بعضی نثرها هم ممکن است هجو صورت بگیرد)

- شامل عیبی می‌شود که در هجو شونده باشد وگرنه داخل در سایر عناوین محرمات خواهد شد.

- عیوب واقعی هم در هجو با مبالغه فراوان و به صورت غیر مستقیم مطرح می‌شوند.

- بعید نیست که کاریکاتور و فیلم و غیره هم شامل در حکم هجو شوند.

- شعار هم اگر شعر محسوب شود داخل در همین عنوان است.

- یکی از حاضرین در درس سؤالی را درباره متون نوشتاری و نبود هجو در آن پرسیدند که معظم له با لبخند فرمودند: «نمی‌نویسند!؟ نمی‌بینید مقالات را؟ مرتب دارند می نویسند!»

- در لحظات پایانی درس حضرت آقا که گویا از همه شاگردانش مشتاق تر به درس است، فرمود: «دوستان ساعت را نگاه می‌کنند ظاهراً بقیه مبحث باید بماند برای بعد.» (2)

پی نوشت:

1- الشافی فی العقائد و الأخلاق و الأحکام؛ ج‌1، ص: 784

2- جملات نقل شده از معظم له تا حد امکان تغییر نکرده اند ولی احتمال تغییرات جزئی به دلیل سرعت هنگام نوشتن وجود دارد.


[ دوشنبه 91/7/3 ] [ 5:35 عصر ] [ علی تبریزی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 103507